![]() |
| دکتر محمد ملکی نخستین ریئس دانشگاه تهران پس ازانقلاب ضد سلطنتی |
«خلاصهای از مقاله دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ضدسلطنتی»
نپندارید رفتن شاه و آمدن شیخ بیمقدمه و ناگهانی صورت گرفت. مقدمات کار از
سالها پیش تدارک دیده شده بود، وقتی رضاشاه را از ایران بردند و محمدرضا
را در جای او نشاندند باید تغییراتی بهوجود میآمد، از جمله کمی باز شدن
فضا.
سخت گیریهایی که در دورۀ پهلوی اوّل وجود داشت بهخصوص در مورد آزادیهای دینی و اجتماعی باید تا حدودی تلطیف میشد و همین امر موجب دگرگونیهایی بهویژه در امور دینی شد. گذشته از احزاب سیاسی مجالس و تکایا و مساجد از نو فعال شدند و مبلغین دینی و حوزهها مجدداً به تلاش و تکاپو افتادند تا جایگاه جدیدی در جامعه و بین مردم پیدا کنند، در هر گوشه و کنار شهر و ده و روستا هیأتهای مذهبی پا گرفت و متأسفانه خرافه پرستی تا حدودی جای خداپرستی نشست و حاکمان هم به این امر دامن زدند. در این میان گروهی از بنیادگرایان جمعیتی بهنام ’فدائیان اسلام“ را شکل دادند و اسلامی را تبلیغ کردند که مورد قبول و دلخواهشان بود و برای بیان عقایدشان کتابی منتشر کردند بهنام ’حکومت اسلامی“ و کم کم در پندار خویش به این نتیجه رسیدند که باید مخالفان اندیشهی خود را از بین ببرند. ترور تشکیلاتی پا گرفت و افرادی نظیر کسروی که یک متفکر و از درس خواندههای حوزه بود به دست این جماعت به بدترین شکل کشته شد و بعد کسان دیگر. مرجع بزرگ تقلید آن زمان آیت اله بروجردی با این امر مخالف بود اما جمعی از کسانیکه در کسوت روحانیان بودند پشتیبان و موافق آنها بودند، از جمله آقای روح الله خمینی... ..
سخت گیریهایی که در دورۀ پهلوی اوّل وجود داشت بهخصوص در مورد آزادیهای دینی و اجتماعی باید تا حدودی تلطیف میشد و همین امر موجب دگرگونیهایی بهویژه در امور دینی شد. گذشته از احزاب سیاسی مجالس و تکایا و مساجد از نو فعال شدند و مبلغین دینی و حوزهها مجدداً به تلاش و تکاپو افتادند تا جایگاه جدیدی در جامعه و بین مردم پیدا کنند، در هر گوشه و کنار شهر و ده و روستا هیأتهای مذهبی پا گرفت و متأسفانه خرافه پرستی تا حدودی جای خداپرستی نشست و حاکمان هم به این امر دامن زدند. در این میان گروهی از بنیادگرایان جمعیتی بهنام ’فدائیان اسلام“ را شکل دادند و اسلامی را تبلیغ کردند که مورد قبول و دلخواهشان بود و برای بیان عقایدشان کتابی منتشر کردند بهنام ’حکومت اسلامی“ و کم کم در پندار خویش به این نتیجه رسیدند که باید مخالفان اندیشهی خود را از بین ببرند. ترور تشکیلاتی پا گرفت و افرادی نظیر کسروی که یک متفکر و از درس خواندههای حوزه بود به دست این جماعت به بدترین شکل کشته شد و بعد کسان دیگر. مرجع بزرگ تقلید آن زمان آیت اله بروجردی با این امر مخالف بود اما جمعی از کسانیکه در کسوت روحانیان بودند پشتیبان و موافق آنها بودند، از جمله آقای روح الله خمینی... ..

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر