حتما شماهم این روزها متوجه ضد ونقیض گویی های خامنه ای در جریان حمله به سفارت عربستان بودید که از محتوی حرفهای خامنه های نمی توان فهمید بالاخره حمایت میکند محکوم میکند اگر محکوم میکند آن رامتوجه چه کسانی میداند وخلاصه حرف این دجالک چیست؟ درهمین رابطه به مطلبی درسایت مجاهد برخوردم که خیلی جالب بود وازقضا موضوع گفتگو وصحبت با آقای محمد علی توحیدی حول همین حرفهای متناقض خامنه ای است که توجه شما را به قسمتی از این متن گفتگو جلب میکنم متن کامل را درلینک بخوانید
![]() |
| محمد علی توحیدی |
حالا ما اینها را بهدلیل اینکه فلان قضیه در فلان جا اتفاق افتاده و آن اتفاق هم اتفاق بدی بوده است، تضعیف کنیم؟
سفارت عربستان که هیچ، سفارت انگلیس را هم که چند سال پیش آن اتفاق در مورد آن افتاد، بنده بدم آمد.“
آقای توحیدی، چرا حرفهای خامنهای اینقدر متناقض است؟
اگر میخواهد با وجود فضاحتهایی که در قضیه سفارتگیری به بار آورد و محکومیتهای شدیدی که علیه این کارش بود، از سفارتگیری عقبنشینی و ندامت کند، دیگر چرا از چماقدارها حمایت میکند؟ “
محمدعلی توحیدی:” این ندامت خامنهای و فاصله گرفتن او از موضوع حمله به سفارت عربستان، حادثه بسیار مهمی در رژیم ولایتفقیه است.
بسیار مهم است که خامنهای مجبور به ندامت علنی و صریح در تلویزیون رژیم در رابطه با این موضوع شده است.
در حالیکه این موضوع در همه دنیا مطرح بود و در سطح بینالمللی، در سطح منطقه و در خود رژیم و داخل ایران یک بحران و مسأله ایجاد کرده بود و بهرغم اینکه خامنهای، صحبتهای علنی هم داشت، ولی از روز اول تا کنون وارد این موضوع نشد و هیچ اشارهیی هم نکرد.
ولی الآن ولیفقیه رژیم مجبور میشود برای اولین بار، کاری که به دستور خودش و توسط نیروهای خلص خودش –و همچنان که خودش اشاره میکند، نه یکبار، بلکه چند بار- انجام شده را محکوم کند و از آن فاصله بگیرد.
این نیروهای خلص، همانها هستند که او گفت” من با این جوانان… مینشینم و از دور و نزدیک در جریانشان هستم“ و کلی هم از آنها تعریف و تمجید کرد.
این حادثه بسیار مهمی است. ورود خامنهای به این قضیه، یکی از آن وقایعی است که شدت ضعف این رژیم را در تمامیتش در این مرحله به نحو بیسابقهای بارز میکند.
بنا بر این، اینکه خامنهای میآید اینطوری به نیروهای خلص خودش خنجر میزند، کاری در حکم زهر خوردن و در سنخ آن است.
چرا که این چماقداران از روز اول انقلاب دست پرورده بیت خود خمینی و بعد هم خامنهای بودند و نه خمینی و نه خامنهای، هیچکدام حاضر نبودند هیچگاه با اینها کمترین فاصلهای بگیرند.
اینها دستوراتشان را مستقیماً از بیت خمینی و خامنهای میگرفتند و میگیرند.
تمام حملات به نیروهای انقلابی و به مجاهدین توسط این حزباللهیها و چماقدارها که شعار حزب فقط حزبالله و رهبر فقط روح الله میدادند انجام شد.
اینها دار و دستههای خلص بیت ولایت هستند.
اما خامنهای الآن مجبور شده بیاید بگوید که اینها چه در مورد سفارت عربستان و چه در مورد سفارت انگلستان کار غلطی کردند.
وقتی چنین اتفاقی میافتد و خامنهای چنین ندامتی میکند، مجبور است برای بالانس، شروع به تعریف و تمجید از اینها بکند.
این، حداقل کار برای بالانس چنین ندامت و ضعف مفرطی است.
او مجبور است اینکار را بکند.
البته خود این اجبار هم، بیانگر یک واقعیت دیگر در ماهیت رژیم است.
این، نشان میدهد که اگر چه خامنهای در صحنه سیاسی و در تعادل قوای منطقهیی و بینالمللی اینقدر زانو زده و به این ذلت افتاده، ولی درعین حال در ماهیت و در حرکت این رژیم، در بر همان پاشنه میچرخد.
خامنهای، همچنان از نیروهای خلصاش تعریف میکند و میگوید که اینها حتی از خیلی از بزرگان بیشتر میفهمند.
منظور او از بزرگان هم اشاره مستقیم به رفسنجانی است که میگوید باید زهر بخوریم و دست از این ادعاهای بیخود برداریم و…
خامنهای میخواهد بگوید که اینها میفهمند و تشخیصشان درستتر است.
این، نشان میدهد که او هیچ ظرفیت چرخشی هم ندارد و در، بر همان پاشنه تروریسم و چماقداری میچرخد.“
......

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر